درخواست سرمربی سابق استقلال برای هدایت پرسپولیس
با تغییر در ظاهر، باطن عوض نمیشود. آذر ماه تولد لیگ برتر حرفهای در سال ۱۳۸۰ است که نام لیگ آزادگان را به لیگ برتر حرفهای تغییر و قرار بود طی یک برنامه سه ساله فوتبال ایران کامل حرفهای شود ولی این جمله از ناصر حجازی به یادگار در تاریخ فوتبال ایران ماند که تنها شمارههای مان انگلیسی شده!
آزموده را آزمودن خطاست اما ما از یک سوراخ هزار بار گزیده میشویم. همه میدانیم تا تفکر و باطن درست نشود، با تغییر ظاهر و دک و پز چیزی عوض نخواهد شد. ما حتی مدیرانمان را هم تغییر نمیدهیم و انتظار داریم با تغییر کت شلوار آنها فوتبال مان حرفهای شود!
اما چرا این حرفهای تکراری؟ چون باز هم آفتاب آمد دلیل آفتاب! سالهاست رسانهها مینویسند و کارشناسان میگویند اما هنوز حاشیههای نخنما به کمک مربیان ناکام ما میآید! هنوز «دستهای پشت پرده» و توهم توطئه کاربرد دارند، هنوز «دشمن فرضی» میتواند آدمهای شکست خورده را نجات دهد و بر صفرهای قرارداد آنها بیفزاید!
خیلی از روحیات دنیای آماتوریسم در فوتبال با حرفهای شدن این رشته در همه جای دنیا به تاریخ میپیوندند ونشانههای آنها وارد موزه میشود. تمام دنیا برای بهتر شدن فردا از گذشته عبرت میگیرند اما اینجا گذشته را زندگی میکنیم و مدام تکرار میشود!
در دنیای آماتور فوتبال، تعلق به یک تیم حرف اول و آخر را میزند. وقتی پولی در کار نباشد آدمها دنبال دلشان میروند اما وقتی پای پول و دستمزد وسط بیاید، وقتی قرار باشد فوتبال حرفه شما باشد، دیگر جایی برای تعلقات کودکی نیست.
اینجا هنوز بازیکنان بعد از امضای قرارداد با استقلال و پرسپولیس جمله نخنمای «ما از بچگی طرفدار این تیم بودیم» را استفاده میکنند. آنقدر کاربرد دارد که حتی مربیان و بازیکنان خارجی که وارد فوتبال ما میشوند نیز خیلی زود از آن برای بستن قراردادهای چربتر استفاده میکنند!
هر چقدر هم که ما بنویسیم که مربی و بازیکن خارجی فقط برای پول به کشورمان میآید و اساساً در کشور خودش هم چون حرفهای شده کاری با تعلقات دوران کودکی ندارد، بخش عمدهای از هواداران فریب میخورند و این جمله کاربرد طلایی خود را حفظ کرده است. پس باید به فوتبالیها حق داد که وقت و انرژی خود را صرف خلاقیت و نوآوری نکنند. وقتی میتوانند با جملات نخنما برای ۶۰ سال قبل کارشان را پیش ببرند و در فوتبال بمانند، چه نیازی به بهانههای تازه دارند؟ هنوز دستهای پشت پرده و دشمن فرضی کاربرد دارد!
به حرفهای وینفرد شفر مربی آلمانی سابق استقلال در آستانه دربی نگاه کنید؛ «دربی ایران بزرگترین دربی آسیاست. هواداران استقلال از بهترین هواداران دنیا هستند. زمانی که به استقلال آمدم جایگاه این تیم در جدول در رده نهم یا دهم بود، ولی تیمی با ذهنیت برنده ساختم. شاید یک روز به ایران برگردم، شاید بتوانید برای من یک تیم پیدا کنید، حتی پرسپولیس!»
خارجیها خوب میدانند که تا زنده باشند در آستانه دربی رسانههای ایران به سراغشان میروند و بهتر از آن میدانند که چطور باید صحبت کنند تا پلهای پشت سر خراب نشود! اما ببینید کار چقدر خراب شده که دیگر بدون هیچ پوشش و لفافهای اصل مطلب را صریح و زمخت در مصاحبه رسمی بر زبان میآورند.
«شیخ دیاباته» پیراهن استقلال را به تن داشت که در برنامه تلویزیونی از احترامش به پرسپولیس حرف زد و دیدیم که بعداً بازیکن این تیم شد! دیاباته همان زمان هم مصدوم بود و بازی نمیکرد، چند سال بعد در پرسپولیس هم دوباره مصدوم بود و فقط پول میگرفت! پس وقتی تاکتیک او نتیجه داده چطور میتوان از شفر ایراد گرفت؟ مردی که در آستانه اخراج بود و شبانه ناگهان قرار دادش با افزایش دستمزد تمدید شد؟
مردی که به شهادت نزدیکانش در دوران حضور در ایران کمترین وقت و انرژی را روی فوتبال میگذاشت! مردی که در تمام این سالها از حوزه خلیج فارس تکان نخورده، کجا برود بهتر از اینجا؟
و حالا از فرصت در پیش بودن دربی به بهترین شکل استفاده میکند. هم هوای هواداران استقلال را دارد و نیم نگاهی به بازگشت و هم به شکل مستقیم درخواست کار میدهد، آن هم به نشانی اردوگاه رقیب! از این شفافتر دیگر چه میخواهید؟
پس اگر فردا شفر سرمربی پرسپولیس شد، لطفاً هواداران دو تیم کاری با صفحه او در فضای مجازی نداشته باشند! برای هزارمین بار گول آدرس اشتباهی را نخورید....
چون نیک نظر کرد پر خویش در آن دید
گفتا زکه نالیم از ماست که بر ماست...